Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4

/* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin;}

1-گاهی به نیت ریزش باران در شرایطی که منطقه به علت خشک سالی دچار کم آبی می شد،چوب هایی را به دم گاومی بستند وحیوان را تا بالای کوه می راندند،سپس چوب ها را آتش می زدند،براثرسوختگی شروع به دویدن می کردونعره می زد.

دراین هنگام شعله های آتش رابه برق ونعره گاو را به رعد تشبیه می کردندواین کار را برای باریدن مؤثرمی دانستند!

2-اگرمردبزرگی فوت می شد،شتری را درکنارقبراو درمیان گودالی حبس می کردندوآب وعلف به حیوان نمی دادند تا بمیردومعتقدبودندمرده درروز رستاخیزبرآن سوار شده،درمحشرحاضرمی شود.

3-برای معالجه بیماران مثلاًدربیماری «هاری»بامالیدن خون بزرگ قبیله بر روی زخم،اورا مداوا می کردندوبرای اینکه بچه ها جن زده نشوند،دندان روباه وگربه رابه گردن بچه می آویختند!

4-موقعی که وارد دهی می شدند،برای رفع نگرانی،در برابردروازه روستا،ده بار صدای الاغ در می آوردندواگردربیابان گم می شدند،پیراهن خودرا پشت ورو می پوشیدند!

5-زنی که بچه اش نمی ماند،اگرهفت باربرکشتۀمردبزرگی قدم می گذاشت،مطمئن می شدکه بچه اش باقی می ماند.

منبع:درآمدی برتاریخ اسلام ازآغازتا سال 41هجری ،دکتربهمن خویی زاده ،چاپ پایاکرج،1382