علی اصغرشمیم درموردشهامت اخلاقی وقدرت نفسانی وطرز فکرامیرکبیردربرخوردبا سفرای ونمایندگان خارجی که متکبروگستاخ بودند روایتی ازکتاب «میرزاتقی خان امیرکبیر»تألیف دانشمنفقیدعباس اقبال آشتیانی نقل می کند.که ماهم در اینجا آورده ایم.

سفیرروس درایران به رسم ایران آدم های عدیده جلو خود می انداخت.روزی ازامیر،وقت ملاقات خواست.سه ساعت به غروب وعده داد.سفیرآمدوامیربیرون نیامد.سفیرمدتی منتظرمانده خواست برود پیشخدمت جلوگرفت که امیرمی آیند بازیک ساعت طول کشید امیربیرون نیامد.سفیرمدتی منتظر ماند،خواست برود پیشخدمت بازجلوسفیرروس راگرفت که امیرمی آیند.بازیک ساعت طول کشیدوامیربیرون نیامد.سفیرمتغیرشد که به دولت امپراتوری توهین کرده حرکت نمود.

امیرآمدوگفت:چه شده ؟

گفت:سه ساعت به غروب  وعده کرده الآن دوساعت است که من اینجا ممنتظرمانده ام.

امیرگفت :این رسم ایرانیان است.

سفیرگفت :مابه رسم خود رفتارمی کنیم.

امیرگفت:در روسیه با چند نفر راه می روید؟

سفیر گفت:تنهامی رویم.

امیرگفت:چرا اینجاعده ای نوکرجلومی اندازید؟

سفیر گفت:به رسم ایران

امیرگفت:اگربه رسم ایران راه می روید رسم وعدۀ ایرانی هم دوساعت تأخیردارد.