.سوری نام يكی از گلها به نام گل محمدی هم استونام هر گلی كه سرخ رنگ باشد وهمچنين هر گل ولاله كه سرخ رنگ باشد آن را سوری می گويند.درگويش كردی هم سور به معنی سرخ می شود.

اطلاق جشن چهارشنبه سوری به اين جشن كهن(سوری) در دوران بعدازاسلام صورت گرفت. برای اولين بارازجشن سوری در كتاب تاريخ بخارا(332ه- ق)نوشته ابوبكر محمد بن جعفرنرشچی ياد شده كه منصوربن نوح سامانی اين جشن را برگزار می كرد. اما اين جشن در شب چهارشنبه نبوده. چون اساس روز شمار كنونی براثرورود اعراب به ايران صورت گرفت. شايد سالی كه بعد ازاسلام وورود اعراب به ايران اين جشن به شكلی گسترده برپاشده وچون در روز شمار اعراب چهارشنبه نحس ونامبارك محسوب می شد(واعراب می خواستند با روشن كردن آتش نحسی اين روز را از بين ببرند) ازآن تاريخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال راباجشن سوری به شادمانی پرداخته وبدين وسيله می كوشيدند نحوست چنين شب وروز رامنتفی كنند.زيرا آتش مظهرپاكی وزندگی بود واهريمن وتاركی وظلمت را ناپديد می كرد.

رسم پريدن از روی آتشدوخواندن ترانه هايی كه امروزه باب شده از روزگاران پس از اسلام است.(منبع:صص 150-149عشق مهرگانی جشنهاوآينهای مردم ايران نوشته اشرف منشی انتشارات خاتم1382 )                    

چهارشنبه سوری بعدازورود اسلام به ايران باب شد؛شايد سالي كه اين جشن در ايران شكل گسترده وفراگير برقرار بود؛مصادف با شب چهارشنبه شده باشد.عزب ها كه چهارشنبه را نحس می دانستند.ازآن پس در شب چهارشنبه آخر سال جشن سوری می گرفتند وشادمانی می كردند كه بدين گونه ،نحوست چنين شبی رامنتفی می كردند.                                                          

شب سوری بی گمان شكل درست تلفظ جشن سوری يا چهارشنبه سوری است. در زبان پهلوی((سوريك))صفتی به معنای سرخ وسرخ رنگ است. شب سوری هم يعنی سرخ؛زيرا عنصر اصلی اين مراسم برافروختن آتش سرخ بوده است.دراوستا كلمه سور باواژه سوئير ياsuiryaبه معنای چاشت آمده استكه آن را برای مهمانی بزرگ به كار می برند.خوردن آجيل مشكل گشا(همان لركlorkياآجيل هفت مغز زرتشتيان)ومراسم فال گوشی وفال كوزه وكجاوه بازی وشال اندازی و....ريشه در رسوم ايرانيان باستان دارد در گذشته ها نه فقط دوشيزگان بلكه همه جوانان در زير بام ها وجاهار خلوت می ايستادند؛ به اميد اينكه فروهر ها به زمين بيايند وآنان رابه نجوا از آينده شان آگاه سازند.

منابع:1- گاه شماری وجشن های ايران باستان نوشته هاشم رضی

2-مبانی تاريخ اجتماعی ايران نوشته رضا شعبانی

((زردی من از تو ،سرخی تو ازمن ،غم برو،شادی بياومحنت برو،روزی بيا))اززجمله اشعاری است كه پدر بزرگ هاومادر بزرگ ها به نام چهارشنبه سوری زمزمه می كنند.

درروزگار نه چندان دور،درايران كهن رسم بود كه مقارن چهارشنبه آخرسال خانواده های ايرانی به يمن رسيدن بهار از روی كپه های آتش می پريدند.

نحسی خاكستر

قديمی ها اعتقاد داشتندكه خاكستر چهارشنبه سوری نحس است،چرا كه مردم هنگام پريدن ازروی اتش،زردی وبيماری خودرابه آتش می دهندودر عوض سرخی وشادابی اتش را می گيرند.اين اعتقاد سبب می شودتازن هر خانه خاكستربر جای مانده از آتش چهارشنبه آخر سال را درخاك انداز جمع كرده ،به بيرون از خانه ببردوآنرا درسرچهار راه هايا درآب روان بريزد.زن دربزگشت به خانه در خانه را محكم می كوبدوبه ساكنان خانه می گفت كه از عروسی می آيدوتندرستی وشادی را به ارمغان می آورد اهالی خانه هم دراين هنگام در رابه روی زن می گوشودندواعتقاد داشتند كه وی تندرستی وشادی رابرای يك سال به درون خانه خودآورده است.   

 

 

فال گوش ايستادن:هم زمان با غروب چهارشنبه سوری،زنان ودختران جوان اين مراسم رااجرا می كردنددراين رسم كهن،زنان ودخترانی كه درآرزوی ازواج بودند يا شوق سفرهای زيارتی داشتند،در غروب چهارشنبه آخر سال نيت می كردند وبيرون می رفتند.

انان درسر ((گذر))يا ((چهارسو))می ايستادندوگوش به صحبت رهگذران می دادند.

آروزومندان براين اعتقاد بودند كه اگر سخنان دلنشين وشاداز رهگذران بشنوند،آروزوهايشان برآورده می شود ؛ولی اگر سخنان تلخ ازرهگذران بشنوندبه اين معنا بود كه رسيدن به آرزو در سال نوناممكن است.

قاشق زنی:ازمهمترين آيين های مرتبط با چهارشنبه سوری درروزگاران گذشته بود.زنان ودختران آرزومند قاشقی رابا كاسه ای مسی بر می داشتند وشب هنگام در كوچه وگذرگاه راه می افتادندودر برابر هفت خانه می ايستادندوبدونه آنكه حرفی بزنند پر درپی قاشق رابر كاسه می زدند.

صاحب خانه كه می دانست قاشق زنان نظر وحاجتی دارند،شيرينی آجيل وبرنج يا مبلغی پول در كاسه های آنها می گذاشتند.

اگر قاشق زنان در قاشق زنی خوراكی يا پول به دست نمی آوردندازبرآورده شدن آرزوی خود در سال نو نااميد می شدند.

آش ابودردا:درقديم،خانواده های كه بيماری يا حاجتی داشتند برای بهبودی وبرآورده شدن حاجتشان نذز می كردند درشب چهارشنبه آخر سال ((آش ابودردا))يا((آش پدر دردها))بپزند.بعد ازاينكه آش پخته می شد، اندكی از آن را به بيمار می دادندوبقيه آش را بين فقرا پخش می كردند.

   كوزه شكنی :از ديگر مراسم چهارشنبه سوری درروزگاران گذشته ،كوزه شكنی بود كه اين روزها حتی درخاطرات مادر بزرگ هاوپدر بزرگ ها هم گم شده است.

آجيل هفت مغز:سابق براين زنانی كه نذر ونيازی داشتند در شب چهارشنبه آخر سال،آجيل هفت مغز به نام ((آجيل چهارشنبه سوری))از مغازه رو به قبله ای محل سكونتشان می خريدند،بعد آن را پاك می كردند وبه خويشاوندان وآشنايان می دادند.

مهمتر از آجيل هفت مغز، ((قصه خاركن))بود.

زنانی كه آجيل هفت مغز راپاك مر كردند داستان را نقل می كردند.

ترقه بازی به جای همه چيز:دراين سال ها،متاسفانه ترقه بازی،استفاده از مواد آتش زای خطرناك ومواد منفجره،جای تمام آيين های شيرين وكهن چهارشنبه سوری را گرفته است.

برگرفته از پايگاه خبری سبحان نيوز تلتكست شبكه 3

 

 

  آتش نزد ايرانيان باستان مقام بسيار بالایی داشت ،به طور كلی فايرانيان پيش از فرا رسيدن هر جشن مذهبی ،به آتشكده ها مر رفتند وبه نيايش مر پرداختندآنها عقيده داشتند كه اتش می تواندناپاكی ها وپليدی هاوتاريكی هارا ازبين ببردايرانيان 10روز اخر سال رابرای شادی روح ارواحشان آتش می افروختند. واين جشنها را برگزار می كردندوبعداز اسلام چهارشنبه آخر سال شده است.انتخاب اين زمان برای اين جشن شايدازاين جهت بود كه تصور می شدفروهرها باديدن اتش جايگاه دودمان خويش راخواهند شناخت وبدان سو پرواز خواهند كرد.

چون درايران باستان روز شمار هفته ای وجود نداشت وسال رابه 12ماه تقسيم می كردند وهرماه 30روز بود روزهای ماه هاكه نام آنها برگرفته ازاسامی ايزدان بود.بعدازماه اخر پنج روز اندرگاه،خمسه مسترقه،بر360روز سال اضافه می شدوهريك از اين روز رابه نام يكی ازگاثهای پنجگانه می خواندند.

ظاهراَ در يكی  از سالهايی كه جشن سوری به شكلی گسترده برپامی شداين جشن با شب چهارشنبه تقارن يافت،ازآنجاكه اعراب چهارشنبه راروزی نحس می شمردند،جشن سوری رادر چهارشنبه آخرهر سال تثبيت كردندوازآن زمان به بعد،سنت چهارشنبه سوری درآخ چهارشنبه سال شمسی برگزار گرديد.

منبع:1- نوروز ايرانيان مؤلف:نازيلا ناظمی انتشارات همراه زمستان 1380

2- ايران درزمان ساسانيان پروفسور آرتور كرستين سن ترجمه رشيد ياسمیانتشارات نگاه تهران 1387

 

به احتمال زياد شب چهارشنبه سوری تأثيری از جشن سده بوده كه امروز در چهارشنبه آخر هر سال با افروختن آتش وپايكو بی برگزار می شود.منبع ص120آشنايی با دين زرتشت مهرداد ايزد پناه نتشارات محور.

اعتقاد ديگر در مورد ريشه اين جشن به خروج مختارثقفی برمی گردد كه علامت جمع شدن سپاهيان برای انتقام خون شهداء كربلا آتش افروختن بر بالای پشت بام بود وچون اين امر با موفقيت همراه شدچون در سپاه مختار موالی يعنی ايرانيان زياد بودند ودوستاراهل بيت به خاطرهمين اين روز را گرامی داشته ودر ايران رواج دادند. 

 

تهیه کننده: علی خمسه سرگروه مطالعات اجتماعی راهنمایی